زهله

گویش مازنی

/zahle/ زهره - جرأت ۳شهامت

واژه نامه بختیاریکا

( زَهلِه ) زالو
( زَهلِه ) زهره؛ جرات
( زَهلِه ) عضوی از بدن

پیشنهاد کاربران

�زهله� در گویش جمی ب معنای جرات و شهامت بکار می رود.
در شعر مولانا هم که استاد شجریان در تصنیف نوا خوانده اند ب همین معنا است:
زهره ندارم که بگویم تو را
بی من بیچاره کجا بوده ای
همچنین ما ب کیسه صفرای ماهی یا مار که سبز رنگ است هم� زهله�می گوییم.
زهله یک کلمه ترکی آذربایجانی است به معنی صفرا یا همان کیسه صفر ا هم چنین بد مزه یا بی مزه هم معنی میشه
و بصورت ترکیبی با کلمه سیز بیان می شود ( زهلسیز ) که در این صورت معنی اش می شود بی مزه ای و به کسی کفته میشود که عملی را انجام دهد که مورد پسند عامه مر دم نباشد
زهره در شمالی به قسمتی کوچک چسبیده به ماهی که سبز رنگ است و باید آن را جدا کرد که نترکد و از تلخی ماهی جلوگیری گردد ( ماده ای تلخ در ماهی )
در گیلکی شرق گیلان زال و ترکیبات آن به معانی و صورت های زیر استفاده می شود.
زال در معنای زهله به عنوان عضوی از بدن است.
زال در معنای کنایی به فرد ترسو هم میگن مثال: زال ممد ( محمد ترسو ) یا زال بگود ( معمولا به عنوان عبارتی برای کوچک شماردن و تحقیر فرد دیگر استفاده می شود. )
...
[مشاهده متن کامل]

مب زال ترس جی بترکس: نشان از ترس زیاد
زالیک: کوچک مثال: ای هالی زالیکه یعنی این گوجه سبز کوچک است.

زهله : جرأت و شهامت .
( ( " هیچکه زهله نمی کنه از خونش در بیاد . می گن بازم می خواد چن نفر دیگه را بزنه " ) ) . صادق چوبک ، تنگسیر )
در ترکی به معنای نفرت داشتن
در زبان لری ( بهمئی و بختیاری ) زهله به معنای جرات یا شهامت است
زهلش ایره=میترسه

بپرس