زهرچشم
/zahreCeSm/
لغت نامه دهخدا
- زهرچشم از کسی یا کسانی گرفتن ؛ با عملی آنها را ترسانیدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
- زهرچشم نشان دادن به کسی ؛ مرعوب کردن او را. ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
زهر چشم یا زهر چش ، چشم یا چش به معنی زخم زدن صدمه رساندن ، آسیب رساندن chavi, cashi در سانسکریت اوستایی Chasham, فارسی خش خشم ، khash , khashm چش ، چشم , در فارسی خش انداختن به معنی زخم زدن آسیب رساندن
نگاه از روی خشم و غضب.
کسی که هدفش ترساندن است از این حربه استفاده می کند