زهربار

لغت نامه دهخدا

زهربار. [ زَ ] ( نف مرکب ) زهربارنده. سم ریزنده. || کشنده. مهلک. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زهر و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

۱ - سم ریزنده . ۲ - کشنده مهلک .

فرهنگ معین

( ~. ) (ص فا. ) کشنده ، مهلک .

پیشنهاد کاربران

بپرس