زهر چیزی گرفتن ؛ خشم و غضب و تندی و تلخی او راتحمل کردن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
تو اول تاب زخم او نمی آری دلیرم من
بهل ای مدعی ، تا زهر تیغش را بگیرم من.
سعید اشرف ( از بهار عجم ) ( از آنندراج ) .
تو اول تاب زخم او نمی آری دلیرم من
بهل ای مدعی ، تا زهر تیغش را بگیرم من.
سعید اشرف ( از بهار عجم ) ( از آنندراج ) .