زه کش

/zehkeS/

معنی انگلیسی:
drain, drainpipe, drain pipe

لغت نامه دهخدا

زه کش. [ زِه ْ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) که زه کشی کند. رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

که زه کشی کند

فرهنگستان زبان و ادب

{stringing machine} [ورزش] دستگاهی که برای زهکشی دستاک یا تنظیم آن به کار می رود

اصطلاحات و ضرب المثل ها

{stringing machine} [ورزش] دستگاهی که برای زهکشی دستاک یا تنظیم آن به کار می رود

فارسی به عربی

بالوعة , مجری

پیشنهاد کاربران

زهکِش؛
زه دارای چندین چم است یکی از آنها تراوش آب و درپایه برگرفته از زه ( =زاییدن ) است.
دهخدا درباره ی تکواژ [زه] می نویسد:
تراوش آب از درز و لای چیزی. ( فرهنگ فارسی معین ) . تراوش و تقطیر و ترشح و جوشش آب و روانی جراحت و زخم. ( ناظم الاطباء ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بمعنی جوشیدن آب از چشمه نیز مرادف زائیدن است . ( انجمن آرا ) :
موقف نبود جز ره صدر رفیع ملک
زمزم نبود جز زه بحر عطای شاه.
سیدحسن غزنوی
.
زهکش= کِشنده ی آب، آبی که از زمین زاییده شده.