لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
اصطلاحات و ضرب المثل ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
زهکِش؛
زه دارای چندین چم است یکی از آنها تراوش آب و درپایه برگرفته از زه ( =زاییدن ) است.
دهخدا درباره ی تکواژ [زه] می نویسد:
تراوش آب از درز و لای چیزی. ( فرهنگ فارسی معین ) . تراوش و تقطیر و ترشح و جوشش آب و روانی جراحت و زخم. ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
بمعنی جوشیدن آب از چشمه نیز مرادف زائیدن است . ( انجمن آرا ) :
موقف نبود جز ره صدر رفیع ملک
زمزم نبود جز زه بحر عطای شاه.
سیدحسن غزنوی
.
زهکش= کِشنده ی آب، آبی که از زمین زاییده شده.
زه دارای چندین چم است یکی از آنها تراوش آب و درپایه برگرفته از زه ( =زاییدن ) است.
دهخدا درباره ی تکواژ [زه] می نویسد:
تراوش آب از درز و لای چیزی. ( فرهنگ فارسی معین ) . تراوش و تقطیر و ترشح و جوشش آب و روانی جراحت و زخم. ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
بمعنی جوشیدن آب از چشمه نیز مرادف زائیدن است . ( انجمن آرا ) :
موقف نبود جز ره صدر رفیع ملک
زمزم نبود جز زه بحر عطای شاه.
سیدحسن غزنوی
.
زهکش= کِشنده ی آب، آبی که از زمین زاییده شده.