بز در کمر است و توز در بلغار است
زه کردن این کمان بسی دشوار است.
( منسوب به ابوسعید ابوالخیر، یادداشت ایضاً ).
چند امانم میدهی ای بی امان ای تو زه کرده به کین من کمان.
مولوی.
وگر بینی که با هم یک زبانندکمان را زه کن و بر باره بر سنگ.
سعدی ( گلستان ).
مگذار که زه کند کمان رادشمن چو به تیر می توان دوخت.
سعدی ( گلستان ).
رجوع به زه و ماده بعد شود.