زه پیراهن ؛ یقه ( یخه ) . طوقه یقه. جیب. زیق. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
حلقه کمند گشت زه پیراهنت
چون کرد بر تو چرخ کمان را به زه .
ناصرخسرو ( یادداشت ایضاً ) .
از تاب عشق آن زه پیراهن دورنگ
زور و ستم چو رشته بهم تاب میخورد.
سیدحسن خالص ( از آنندراج ) .
حلقه کمند گشت زه پیراهنت
چون کرد بر تو چرخ کمان را به زه .
ناصرخسرو ( یادداشت ایضاً ) .
از تاب عشق آن زه پیراهن دورنگ
زور و ستم چو رشته بهم تاب میخورد.
سیدحسن خالص ( از آنندراج ) .