زه وزاد


معنی انگلیسی:
generation

لغت نامه دهخدا

زه و زاد. [ زِ هَُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) این لغت از توابع است بمعنی زن و فرزند و اهل و عیال و نسل. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). خویش و فرزند. ( فرهنگ رشیدی ). بچه و فرزند و مراد از این اهل و عیال... ( غیاث ). زاد و ولد. زاد و رود. نسل. تناسل و توالد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
خاصه بخراسان که مر شما را
آنجازه و زاد و خانمانست.
ناصرخسرو ( از فرهنگ رشیدی ).

فرهنگ فارسی

نسل خویش و فرزند

فرهنگ عمید

۱. زن و فرزند، عیال، اولاد.
۲. نسل.

مترادف ها

birthrate (اسم)
میزان موالید، تعداد موالید، زهوزاد

فارسی به عربی

معدل الولادات

پیشنهاد کاربران

بپرس