زه بردن. [ زِه ْ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) در بیت زیر، ظاهراً بمعنی پریشان کردن کاری و گسیختن شیرازه آن و یا پاداش نیکی کار کسی را از میان بردن آمده است : از یاری تو بریدم ای یار بردی زه کار من زهی کار.
نظامی.
فرهنگ فارسی
بمعنی پریشان کردن کاری و گسیختن شیرازه آن و یا پاداش نیکی کار کسی را از میان بردن آمده است .