زنگاربسته

پیشنهاد کاربران

زنگاربسته ؛ زنگارخورد و زنگارخورده. تیغ و آیینه و امثال آن که مورچانه خورده باشد. ( آنندراج ) . زنگ زده و زنگ خورده. ( ناظم الاطباء ) :
ای سوزنی چون سوزن زنگاربسته ای
بی آب و بی فروغ فرومایه و حقیر.
سوزنی.

بپرس