زنگار گرفتن

پیشنهاد کاربران

زنگار گرفتن ؛ طبع. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) . زنگ زدن. کدر شدن :
از سهم تو زنگار گرفت آینه چرخ
کز آینه مملکه زنگار زدایی.
خاقانی.
از نم اشک چو تیغ مژه زنگار گرفت
شب هجران توام آینه زانوها.
طالب آملی ( از آنندراج ) .

بپرس