زنگ الوده

لغت نامه دهخدا

( زنگ آلوده ) زنگ آلوده. [ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) زنگ زده. ریم گرفته : دثور؛ زنگ آلوده گردیدن شمشیر. ( منتهی الارب ). مقابل شفاف و پاک. کدر و آلوده به زنگار و ریم :
جان زنگ آلوده در صدرش به صیقل داده ام
زان چنان ریم آهنی تیغ یمان آورده ام.
خاقانی.
و رجوع به زنگ و زنگار شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس