زنچک

لغت نامه دهخدا

زنچک. [ زَ چ َ ] ( اِ مرکب ) قحبه. زن فاحشه. ( آنندراج ). زن فاحشه و روسپی. زن ناپارسا و ناپاک. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ عمید

زن بدکار، روسپی، فاحشه.

پیشنهاد کاربران

بپرس