[ویکی نور] ملا عبدالله مدرس، فرزند بیرمقلی، ملقب به باباخان متولد زنوز از توابع مرند آذربایجان است. از تاریخ ولادت ایشان اطلاع دقیقی نداریم اجمالا می دانیم اواخر قرن دوازدهم بوده است.
ایشان ابتدا در مدارس علمیه شهرستان خوی به ادبیات عرب مشغول شد و به مدارج عالیه رسید؛ تا آنجا که به ملا عبدالله نحوی مشهور گردید، سپس رهسپار عتبات عالیات شد و فقه و اصول را در کربلای معلا نزد سید علی طباطبایی صاحب «ریاض» (1161-1231) آموخت، سپس به قم رفت و نزد میرزای قمی (1151-1231) کتاب شریف «قوانین» را تلمذ نمود.
آخرالامر در اصفهان مبانی فقه و اصول خود را نزد سید محمد مجاهد صاحب «مناهل» (1180-1242) که آن زمان در اصفهان حوزه بارونقی داشت، تکمیل نموده و همچنین ایشان نزد سید محمدباقر شفتی معروف به حجت الاسلام (1175-1260) نیز تلمذ نمود و سپس برای تحصیل فلسفه به محضر ملا علی نوری (1160-1246) مشرف شد.
وقتی حاجی محمدحسین خان مروی عمارت مدرسه مروی را تمام کرد، از فتحعلی شاه قاجار درخواست کرد که حکیم مشهور اصفهان ملا علی نوری را برای تدریس در آن مدرسه به تهران دعوت کند.
ملا علی نوری در جواب شاه قاجار نوشت که اکنون حوزه اصفهان دو هزار طلبه دارد که حدود چهارصد نفر از این طلاب، مشتاق تحصیل علوم عقلی هستند و اگر من به تهران بیایم خاطر این چهارصد طلبه مشوش می شود.
ایشان ابتدا در مدارس علمیه شهرستان خوی به ادبیات عرب مشغول شد و به مدارج عالیه رسید؛ تا آنجا که به ملا عبدالله نحوی مشهور گردید، سپس رهسپار عتبات عالیات شد و فقه و اصول را در کربلای معلا نزد سید علی طباطبایی صاحب «ریاض» (1161-1231) آموخت، سپس به قم رفت و نزد میرزای قمی (1151-1231) کتاب شریف «قوانین» را تلمذ نمود.
آخرالامر در اصفهان مبانی فقه و اصول خود را نزد سید محمد مجاهد صاحب «مناهل» (1180-1242) که آن زمان در اصفهان حوزه بارونقی داشت، تکمیل نموده و همچنین ایشان نزد سید محمدباقر شفتی معروف به حجت الاسلام (1175-1260) نیز تلمذ نمود و سپس برای تحصیل فلسفه به محضر ملا علی نوری (1160-1246) مشرف شد.
وقتی حاجی محمدحسین خان مروی عمارت مدرسه مروی را تمام کرد، از فتحعلی شاه قاجار درخواست کرد که حکیم مشهور اصفهان ملا علی نوری را برای تدریس در آن مدرسه به تهران دعوت کند.
ملا علی نوری در جواب شاه قاجار نوشت که اکنون حوزه اصفهان دو هزار طلبه دارد که حدود چهارصد نفر از این طلاب، مشتاق تحصیل علوم عقلی هستند و اگر من به تهران بیایم خاطر این چهارصد طلبه مشوش می شود.
wikinoor: زنوزی،_عبدالله_بن_بیرمقلی_باباخان