زنوج

لغت نامه دهخدا

زنوج. [ زُ ] ( ع اِ ) ج ِ زنج. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). زنگ که گروهی است از سیاهان. ( آنندراج ). || گروهی از لشکریان سلطان مصر :... گروهی را زنوج می گفتند، ایشان همه به شمشیر جنگ کنند و بس. گفتند ایشان سی هزار مردند. ( سفرنامه ناصرخسرو ص 60 ).

فرهنگ عمید

= زنگی

پیشنهاد کاربران

بپرس