زنهارده.[ زِ دِه ْ ] ( نف مرکب ) امان دهنده. جار : چو پیروز گردی ز تن خون مریزچو شد دشمن بدکنش در گریزچو خواهد ز دشمن کسی زینهارتو زنهارده باش و کینه مدار.فردوسی.رجوع به زنهار و زینهار و ترکیبهای این دو کلمه شود.