دوان مادر آمد سوی مرغزار
چنین گفت با مرد زنهاردار.
فردوسی.
مباش از جمله زنهارخواران که یزدان هست با زنهارداران.
( ویس و رامین ).
زنهاردار نباید که زنهارخوار باشد. ( قابوسنامه ).تویی کز جهان اختیار منی
به خاصه که زنهاردار منی.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
از این بیش بی وی مرا تاب نیست به روزم شکیب و به شب خواب نیست
کنون گر بود رای زنهاردار
فرستش ورا نزد من زینهار.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
|| دارای زنهار و امان و در امان و در پناه و دارای مهلت. ( ناظم الاطباء ).