زنهار شکستن

لغت نامه دهخدا

زنهار شکستن. [ زِ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) عهد شکستن. پیمان شکنی کردن. رجوع به زینهار شکستن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - نقض عهد کردن عهد شکستن پیمان شکستن . ۲ - خیانت کردن .

پیشنهاد کاربران

زنهار شکستن ؛ زنهار خوردن. ( یادداشت مؤلف ) . خیانت کردن. نقض عهد کردن :
از زینهارخواری جزع تو باک نیست
گر لعل آبدار تو زنهار نشکند.
محمدبن ابی بکر نسفی.