زنق
لغت نامه دهخدا
زنق. [ زَ ن َ ] ( معرب ، اِ ) نوک پیکان تیز.ج ، زنوق. || جای زناق. معرب زنخ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
زنق. [ زُ ن ُ ] ( ع اِ ) عقول کامل و صائب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
دانشنامه عمومی
زنق یا زینه در زبان ترکی آذربایجانی ، زمین پر آب، یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان قره ناز بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: زنق
پیشنهاد کاربران
سیاه سیاه ، اصل سیاه ، سیاه خالص