زندگی گالیله

دانشنامه آزاد فارسی

زندگی گالیله (Leben des Galilei)
نمایش نامه ای در پانزده تابلو، نوشتۀ برتولد برشت، به زبان آلمانی، نوشته شده در ۱۹۳۸، نخستین اجرا در ۱۹۴۱. برشت برای نوشتن این نمایش نامه، که کاملاً مطابق با واقعیات تاریخی دربارۀ زندگی و فعالیت های علمی گالیله است، از مشاورۀ دستیاران نیلس بور فیزیک دان بهره برد تا هیئت بطلمیوسی را از نو بازسازی کند. در همین دوره بود که او به قدرت شگرف اتم پی برد. خیانت و کلاه برداری دو مضمون عمدۀ داستانی است که برشت از زندگی گالیله می پردازد؛ گالیله با کلاه برداری شرایط را برای تحقیقاتش مهیا می کند و با خیانت زمان می خرد تا کتابش را به پایان برساند. زندگی گالیله به شکلی معنی دار به پرسشی پاسخ می دهد که درپی انفجار اتمی هیروشیما رخ داد. دانشمند نباید خود را از جامعه جدا کند. گالیله شایستگی خود را در پایان نمایش، به سبب آن که نتایج تحقیقاتش را فقط در اختیار دانشمندان گذاشته است، نفی می کند.

پیشنهاد کاربران

زندگی گالیله ( به آلمانی :Leben des Galilei ) آخرین نمایش نامه برتولت برشت نمایش نامه نویس آلمانی است. او این نمایش نامه را در سال ۱۹۳۸ میلادی نوشته است و برای نخستین بار در سال ۱۹۴۳ در شهر زوریخ در سوییس به اجرا درآمد. این نمایش نامه درامی است از یک قطعه تاریخی از زندگی مردی دانشمند که اثبات می کند خورشید ثابت است و این زمین است که دور آن می چرخد. این نمایشنامه در پانزده صحنه پیرامون حوادث تاریخی اواخر قرن شانزدهم ایتالیا سپری می شود. خط داستانی نمایشنامه از سپیدی سحر، درخانه کوچک گالیله چهل و شش ساله واقع در ونیز آغاز و در تاریکی شب در خانه بزرگ او در دهی، از حوالی فلورانس در سن هفتاد و هشت سالگی پایان می پذیرد. روز در اتاق گالیله با همراهی شاگردش آندره آ که همزمان پسر خدمتکار وی خانم سارتی نیز هست شروع می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

برتولت برشت این نمایش نامه را پس از آنکه مارکسیست شد نگاشته است و این آخرین اثر او قبل از مرگش می باشد.
• گالیله: حقیقت فرزند زمان نه مقامات، به راستی که حماقت انسان را حد و مرزی نیست. ( صفحه ۸۹ )
• گالیله: آن کس که حقیقت را نمی داند، احمق است. اما کسی که حقیقت را می داند و آن را دروغ می نامد تبهکار است. ( صفحه ۱۵۳ )
• کشیش جوان: خداوند عالم ماده را آفریده است، همچنان که مغز بشر را آفرید. پس با علم فیزیک مخالفتی ندارد.
• گالیله: قبل از ثابت شدن یک فرضیه به آن معتقد و دلبسته نشوید که همین وابستگی سدّی برای دانائی است ( مضمون یک متن طولانی )
• گالیله: ( در دادگاه تفتیش عقاید ) آقایان خواهش می کنم، فقط اندکی عقل! ( صفحه ۲۰۱ )
• آندره آ: پس همه چیز با زور بدست نمی آید! هرکاری از زور ساخته نیست! پس حماقت مغلوب شد. بلاهت روئین تن نیست! پس انسان را از مرگ گریزی نیست! ( صفحه ۲۰۳ )
• آندره آ: بدبخت ملتی که قهرمان ندارد. ( صفحه ۲۰۵ )
• گالیله: نه بدبخت ملتی که نیاز به قهرمان دارد. ( صفحه ۲۰۶ )
• گالیله: مقدس باد جامعهٔ ما، جامعهٔ سوداگران و ریاکاران و بزدلان. ( صفحه ۲۲۲ )
گالیله به حکم دادگاه تفتیش عقاید تا پایان عمر در دهکده ای به نزدیکی فلورانس تبعید و زندانی می شود؛ و در اواخر عمر دچار ضعف شدید بینایی شده و با وجود بیماری شدید، باقی ماندهٔ عمر را صرف تکمیل رساله اش می کند. وی در آخرین ملاقات با آندریا، "کتاب مباحثات خود را به او هدیه می دهد. آندریا که دلیل توبهٔ استادش را ادامه دادن تحقیقات علمی می بیند، اکنون از او معذرت خواهی می کند اما گالیله صادقانه می گوید که دلیل اصلی توبه اش، ترس از شکنجه شدن بوده و هیچ هدفی در کار نبوده است و هنگامی که آندریا بی تاب و خشمگین فریاد می زند: «بدبخت ملتی که قهرمان ندارد»، استاد به او پاسخ می دهد: «بدبخت ملتی که به قهرمان نیازمند است».

زندگی گالیلهزندگی گالیله
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/زندگی_گالیله

بپرس