زنده رزم

لغت نامه دهخدا

زنده رزم. [ زِ دَ / دِ رَ ] ( اِخ ) نام پهلوانی است تورانی وزیر سهراب بن رستم که رستم به یک مشت کار او را ساخت. ( برهان )( آنندراج ) ( از شرفنامه منیری ) ( ناظم الاطباء ). نام پهلوانی است تورانی. ( فرهنگ رشیدی ). نام خال سهراب بوده که رستم او را کشته. ( از انجمن آرا ). او را زند نیز گفته اند. ( آنندراج ). و او را زنده نیز گویند. ( شرفنامه منیری ). زنده. ( فرهنگ جهانگیری ) :
بدان جایگه خشک شد زنده رزم
سر آمد به او روز پیکار و بزم.
فردوسی ( از آنندراج ).
چو سهراب را دید بر تخت بزم
نشسته بیکدست او زنده رزم.
فردوسی ( از فرهنگ جهانگیری ).

پیشنهاد کاربران

بپرس