زنجور. [ زَ ] ( اِ ) زنجیر. || گلوله ای که بر قلبه نصب کنند. || ماله برزگران. ( ناظم الاطباء ). رجوع به زنجیر شود.زنجور. [ زُ ] ( ع اِ ) نوعی از ماهی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).