زنتپیل

لغت نامه دهخدا

زنتپیل. [ ] ( اِخ ) زنتبیل. لقب ملوک کابل از دوران خلافت عمر به بعد : عبیدةبن بکر به سیستان آمد، هم بدین سال به حرب زنتپیل شد ملک کابل. و پیش از آن مسلمانان صلح کرده بودند بر جزیتی که هر سال بدهند و زنتپیل گاه بودی که آن به خوارج بدادی و گاه بودی که باز گرفتی. ( ترجمه طبری بلعمی ). بدان وقت که عبدالرحمن بن محمد اشعث ازهری به نزدیک زنتپیل شد مردی با او بود نامش علقمةبن عمرو... ( ترجمه طبری بلعمی ). حجاج کس فرستاد به عبیدةبن بکر و او را فرمود که به حرب زنتپیل شود و باز نگردد تا آن زمین های ایشان بستاند. ( ترجمه طبری بلعمی ). رجوع به زنتبیل شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس