زنتو
لغت نامه دهخدا
زنتو. [ زَ ] ( ع اِ ) زَنتور. سنتور. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
نمانه:خانواده
ویست: روستا
زنتو: شهرستان
دهیوک:کشور
ویست: روستا
زنتو: شهرستان
دهیوک:کشور
نمانه خانواده
ویست روستا
زنتو شهرستان
دهیکو کشور
ویست روستا
زنتو شهرستان
دهیکو کشور
چند ویس یک زنتو ( zantu ) را پدید میآورد . زنتو به معنای قبیله است چنانچه یکی از قبایل ماد آریا زنتو نام داشت. زنتو را میتوان با شهرستان مقایسه کرد