کج خلق، لجوج، نیش دار، زنبور وار
زنبور وار
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
زنبوروار ؛ مانند زنبور از جهت سر و صدا وشور و غوغا :
زنبورخانه طمع آلوده شد مشور
زنبوروار بیش مکن زین و آن فغان.
خاقانی.
زنبورخانه طمع آلوده شد مشور
زنبوروار بیش مکن زین و آن فغان.
خاقانی.