زنبور؛ کلیدواژه ای که مرتبط با کلماتی از قبیل زبان زیبایی زیب نبض ضرب ضربان زنبیل زنبیدن و جنبیدن است.
زبان عضوی است که علاوه بر جنبشی که دارد حروف را برای ساخت کلمات به همدیگر زیب می کند و کلمات زیبا ایجاد می کند.
... [مشاهده متن کامل]
نبض هم مقوله ای است که نمایانگر حرکت و ضرب و ضربان قلب می باشد.
کلمه زیب هم که در لباس های امروزی کاربرد عملی پیدا کرده نمایانگر هم آوری لباس را برای پوشش ایجاد می کند.
زنبیل هم که به سبد سیار و قابل حمل در عالم واقع گفته می شود همین مفهوم را در خود نمایان دارد.
بر همین مبنا کلمه ی زنبور اشاره به یک موجود بسیار پویا و فعال و پر جنب و جوش دارد.
زنبور: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
آرو āru، دنج donj، دندک dendak ( خراسانی )
تنته tonte، کلیز kaliz، گبت gebt، گوژ guž ( دری )
گانج gānj ( لری: gonj )
الین alin ( سنسکریت )
مهوپ mahup ( سنسکریت: madhupa )
میلیندا milindā ( سنسکریت: milinda )
در پارسی میانه� وسپه�یا �وسپا � و همستاک با واژه های wasp در زبان انگلیسی و Vespaدر ایتالیایی
منج
واژه زنبور صد در صد نه هزار در صدپارسی است.
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
زنبور به لری میشه گونج
زنبور به لری در حالت شوخی میشه
( زا و زور ) یا زن ذلیل
زنبور واژه ایست سامی تبار از ریشه ی d. b. r به معنی وز وز کردن. این واژه به وزن فَعّول به عربی به ارث رسیده و در دو شکل دَبّور و زَنبور ( دومی از ریشه ی زَنَب به معنی وزوز ) باقی مانده است. معادل این واژه
... [مشاهده متن کامل] اما در فارسی دری وَپس یا وَپز ( انگلیسی wasp ) و گاها مگس انگبین بوده است. واژه ی که شایان برابر بودن این وام واژه ی بیگاه نه است بخش دوم از واژه ی انگبین یعنی بین است. انگ یا انگو در اوستا به معنی شیره ی شیرین و چسبناک است که برای عسل به کار رفته است. واژگانی مثل انگور و انگیر ( انگیر ) اشاره به گیاهانی دارد که تنه یا میوه ی آنها حاوی شیره بوده است و بخش دوم این واژه از ریشه ی کهن هندواروپایی برجای مانده که در انگلیسی به شکل bee ظاهر میشود.
در زبان لکی به زنبور زرداول گفته میشود
bee : زنبور 🐝
باید توجه داشت که تلفظ واژه - زنبور - مانند - دنبال - ( دمبال ) بصورت - زمبور - میباشد. در نظر من ( پیشنهادزیر ) درمورد ریشه زنبور, - ژنمور - دو حرف - م - در ادای صوتی واژه بصورت ساکن تلفظ میشوند که از نظرتحلیل فونتیکی شاید تبدیل - م - دوم رابه - ب - توجیه کند.
... [مشاهده متن کامل]
تبدیل حرف - ژ - به - ز - یا - ج - وبلعکس را در واژه های - ژن - ( زن, انسان ماده ) و ژیوه ( زیوه, جیوه ) میتوان دید. لغت - اوژن - هم با زدن نسبت دارد.
دربالای صفحه ودر لیست مترادفها واژه - ژنمور - دیده میشود که احتمالا فارسی بودن لغت زنبور را تایید میکند.
زنبور=زن ( ژن ) بور ( مور )
زن= مخفف ( نیش ) زننده
بور= مور,
که بعلت تلاقی - ن - و - م - دو حرف ساکن , و نیزاصل راحتی در تلفظ , حرف - م - به صدای - ب - تبدیل شده -
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
... [مشاهده متن کامل]
✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤
زنبور واژه پارسی است که به زبان های سامی رفته است
نبور
زنبور در پهلوی و برهان قاطع وبز webz از ریشه لاتین وب ه webh ( ساختن و بافتن کندو ) و در ایتالیائی وسپا vespa ( نام متورسیکلت ) ولی واژه زنبور که در عربی وارد شده از واژه � �دوبر� زبان سامی که در تورات به دبور dabbor و در Syriac به دبور ا. debbora تغییر یافته
واژه "زنبور" واژه ای ایرانی است و در سانسکریت نیز واژگانِ " cancu /cancari/cancarin " به چمِ "زنبور" آمده است.
بسیاری از واژگانِ سانسکریت که با "c" آغاز می شوند، در پیوند با زبانِ پارسی به "ج/ز/چ" دگرگون پذیر هستند. در برخی واژگانِ سانسکریت نیز " c" دوم به " ب" در زبانِ پارسی.
... [مشاهده متن کامل]
واژه یِ "زنبور" چنانکه در رویبرگِ پایین آمده است، با واژه یِ " جنب، جنبیدن" همریشه است؛ دگرگونیِ آواییِ " ج/ز" نیز در زبانهایِ ( باستانیِ ) ایرانی به فراوانی بوده است.
( به زیرواژه یِ " دگرگونی آوایی ز ج " در این تارنما مراجعه کنید. )
در سانسکریت "canc" به چمِ " جنبیدن، جستن، پریدن" بوده و با واژه یِ پارسیِ " جنب" همریشه است. همین واژه یِ سانسکریتِ " canc" با واژه یِ " cancu" و واژگانِ " cancari/cancarin" به چمِ " زنبور" همریشه است ( چنانکه در پایین می بینید ) .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته1: در سومری به پرنده " موشِن" می گفتند ولی بیایید بیانگاریم که واژه زنبور در سومری بوده است. اینکه واژه ای در سومری ولو با همان معنا بکار میرفته، بدین چم نیست که آن واژه سومری است مگر آنکه تکواژهایش را در سومری بیابید. من نشان دادم که واژه یِ زنبور با واژه یِ "جنب، جنبیدن" در پارسی و canc در سانسکریت به چمِ " جستن، جنبیدن، پریدن" همریشه است ولی آیا در سومری این واژه فروکاهش پذیر به تکواژها است؟! اگر هم که این واژه در سومری ایواز یک "نامِ خاص" بوده که چه بدتر.
نکته 2: من در این پیام چنین داوشی ( =ادعایی ) ندارم که این واژه از سانسکریت به پارسی یا از پارسی به سانسکریت رفته است بلکه تنها همریشگیِ این واژگان و ایرانی بودنِ آنها را یادآور شدم.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشت:
رویبرگِ 8 از نبیگِ "فرهنگ سنسکریت - فارسی" - پوشینه دوم
نام زنبور پارسی نیست این نام در زبان سومری به نام پرنده بوده و سپس به زبان سامی رفته . در پارسی به زنبور مُج / مُنج/ونج/گًنج
گویند
نام برخی از حشرات به انگلیسی:
ant = مورچه 🐜
bee = زنبور 🐝
wasp = زنبور 🐝
butterfly = پروانه 🦋
cockroach = سوسک 🪳
beetle = سوسک
cricket = جیرجیرک
... [مشاهده متن کامل]
dragonfly = سنجاقک
fly = مگس
grasshopper / locust = ملخ 🦗
mantis = آخوندک
ladybug ( American ) / ladybird 🦓 ( British ) = کفشدوزک 🐞
millipede / millepede = هزارپا
mosquito = پشه 🦟
moth = شب پره، شاپرک
snail = حلزون 🐌
spider = عنکبوت 🕷
termite = موریانه
tick = کنه
worm = کرم 🪱
caterpillar = کرم ابریشم
flea = کک
louse = شپش
❗️جمع: lice
aphid = شته
bedbug = ساس
leech = زالو
توضیح در مورد کلمۀ زنبور احتمالاً ساختاری ترکی دارد و از دو واژۀ زن بور= نیش زن ، نیشگون زننده، گزنده، و. . . تشکیل شده است
زن = زننده ( در ترکیب با کلمۀ دیگر ) : پنبه زن، خشت زن، دف زن، راهزن، شمشیرزن، لگدزن، و. . . ( فرهنگ عمید ) - احتمالاً با زنگzň یا زینگ zyňمرتبط است فعل امر زینگماک zyňmak = پرتاب کردن، زدن، پرت کردن، و. . . - daş zyňmak داش زینگماک = سنگ زدن، سنگ پرتاب کردن، و. . . - معمولاً در لهجه های مختلف ترکی گ آخر حذف می شود مثل : آنگلاماک ( آنلاماک ) = فهمیدن، و. . .
... [مشاهده متن کامل]
بورbur=نیشگون، نوعی نیش، گزش، پیچش، پیچ، پیچاندن جایی از بدن با دو انگشت گرفتن، و. . . –فعل امر burmek بورمک= نیشگون گرفتن، پیچاندن، پیچ دادن، تاو دادن ( تاولاماک=پیچ و تاب دادن ) ، فشار دادن پوست و گوشت بدن با دو انگشت شست و اشاره، و. . . - ��mb�k چومبوک یا چومموک ��mm�k=نیشگون، فرو رونده ( مثل:خار، سیخ، نیش، سوزن، هر چیز تیز که در جایی فرو رود ) ، سیخونک، زخم بقدر سرسوزن، سیخ، راست، شق، مستقیم، ( چُم مُک �ommok=راست، سیخ، و. . . هم می گویند، �ommolmak چُم مُلماک= راست شدن، سیخ شدن، و. . . ) و. . . - ��mb�klemek چومبوکلِمک یا چومموکلِمک ��mm�klemek = نیشگون گرفتن، نیش فرو کردن، سیخونک زدن، و. . - نیشگون در فارسی میانه چومبولک یا خنجولک هم میگویند در برخی لهجه های خراسان رضوی ( طوس و چناران ) سبزوار همچنان مورد استفاده میباشد ( به معنی نیشگون رجوع شود )
در زبان کرمانجی خراسان شمالی به زنبور مِشَزَر میگن
به خارجی Bee می گویند
زنبور واژه ایرانی است که به برخی دیگر از زبانهای سامی نیز راه یافته است
در زبان لکی به زنبور عسل ، زیم می گویند و به زنبورهای قرمز سویراول یعنی زنبور قرمز آزاد و به زنبورهای زرد ، زرداول می گویند یعنی زنبور زرد آزاد و ول
زنبور
پارسی میانه ( پهلوی ) : وَبز wabz
گویش های امروزی: وَیز vayz
در گویش لری یا بختیاری . . . گنج
در زبان فارسی. . . زنبور
در زبان کردی گویش کرمانج. . هنگیو
یا هنگوین گفته میشود در گویش سورانی هم اگر اشتباه نکنم میش گفته میشود . . .
زبانهای ایرانی بسیار کامل و زیبا هستند ♥️
زنبور : در قدیم مور به معنای حشره بوده این کلمه در انگلیسی بیر ( beer ) به معنای زنبور و در ترکی بیره به معنای کَک تغییر معنی پیدا کرده است و درفارسی نیز به زنبور عسل بور می گفتند و به زنبورهای شبیه به آن سانبور ( بورسان به معنای حشره شبیه به زنبور ) کم کم این کلمه به همه نوع زنبور گفته شده است .
زنبور زرد را درگویش ورامینی kankonakمیگویند.
زنبور: در گویش محلی اکثر نقاط جنوب ایران و زبان لری گنجgonj میگویند
در زبان لری و گویش محلی جنوب ایران به زنبور گنج gonj میگویند
در زبان لری بختیاری گنج می گویند
در حومه مرودشت به زنبور بی عسل، بِنج گفته می شود
اسم قنبر در زبان لری بختیاری
تلفظ ) ) ( کمبر، کمبور، تمبر، تنبر، زنبر )
فارسی:انگ
کردی سورانی:هنگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)