زنباع

لغت نامه دهخدا

زنباع. [ زِم ْ ] ( اِخ ) از اعلام است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به عقد الفرید ج 6 ص 6 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس