زنان در نروژ به دلیل جنبش فمینیستی در این کشور پیشرفت چشمگیری در اصلاح قوانین و آداب و رسوم اجتماعی در این کشور داشته است و حقوق زنان نروژ را ارتقا می دهد.
در سال ۱۸۴۰، وضعیت زنان نروژی ناتوان در نظر گرفته می شود، به این معنا که امکان انعقاد هرگونه قرارداد، بدهی یا حتی کنترل پول برایشان غیرممکن بود. آنها حق نداشتند هیچ آموزش ببینند یا بتوانند برای هیچ شغل دولتی در نظر گرفته شوند. در مورد زنان مجرد که در آن دوران تعدادشان بسیار زیاد بود، می توانستند درخواست کنند که تحت نظر سرپرست استخدام شوند. در روز عروسی، زنان متأهل از زندگی تحت اقتدار پدر خود به تحت حاکمیت شوهران خود تغییر کردند
... [مشاهده متن کامل]
در زمان سلطنت ماگنوس ششم نروژ ( 1263 - 1280 ) ، سن بلوغ برای مردان و زنان بیست سال تعیین شد. قانون نروژ بعداً در طول سلطنت کریستین پنجم ( ۱۶۷۰–۱۶۹۹ ) تغییر کرد. رژیم او قانونی را در نروژ ( ۱۶۸۷ ) صادر کرد که طبق قوانین آن زمان دانمارک، زنان مجرد را به عنوان صغیر تعریف می کرد.
با این حال، در سال ۱۸۴۵، اولین گام برای رهایی زنان با «قانون اکثریت مطلق برای زنان مجرد» برداشته شد، که برای آن سن بلوغ در سن ۲۵ سالگی به رسمیت شناخته شد.
در این نیمه اول قرن، کارخانه های نساجی اولیه ( ۱۸۴۰ ) و کارخانه های تنباکو که برای اشتغال زنان در نظر گرفته شده بود، کار می کردند. آنها همچنین در صنایع غذایی و مشاغلی که نیاز به «دست های کوچک» داشتند، کار می کردند، اما در صنایع سنگین کار نمی کردند.
ادبیاتی که در آن زمان برای زنان عرضه می شد، هنوز بازتابی از نظام ارزشی جامعه بود: فقط جست وجوی شوهر در این رمان ها یافت می شد. از جمله نویسندگان زن در نروژ در این دوره می توان به هانا وینس، ماری وکسلسن و آنا مگدالن تورسن اشاره کرد.
نویسندگانی که پرونده زنان را در دست گرفتند، ادعا کردند که کامیلا کولت الهام بخش آن ها است و بنابراین اولین موج فمینیسم را در نروژ ایجاد کردند.
در سال ۱۸۷۱، گئورگ برندس جنبش پیشرفت مدرن را آغاز کرد: او خواست که ادبیات در خدمت پیشرفت باشد نه دیدگاه های ارتجاعی. در آن زمان بود که نروژ دارای نویسندگانی بود که به «چهار بزرگ» معروف شدند، یعنی هنریک ایبسن، بیورنستیرنه بیورنسون، الکساندر کیلند و یوناس لی. همه برای آرمان زنان صحبت می کنند. کامیلا کولت و آستا هانستین برای دفاع از آرمان تئوری های فمینیستی نوشتند که برابری جدایی ناپذیر یک برنامه بزرگتر برای نویسندگان پیشرفت مدرن بود.
در سال ۱۸۴۰، وضعیت زنان نروژی ناتوان در نظر گرفته می شود، به این معنا که امکان انعقاد هرگونه قرارداد، بدهی یا حتی کنترل پول برایشان غیرممکن بود. آنها حق نداشتند هیچ آموزش ببینند یا بتوانند برای هیچ شغل دولتی در نظر گرفته شوند. در مورد زنان مجرد که در آن دوران تعدادشان بسیار زیاد بود، می توانستند درخواست کنند که تحت نظر سرپرست استخدام شوند. در روز عروسی، زنان متأهل از زندگی تحت اقتدار پدر خود به تحت حاکمیت شوهران خود تغییر کردند
... [مشاهده متن کامل]
در زمان سلطنت ماگنوس ششم نروژ ( 1263 - 1280 ) ، سن بلوغ برای مردان و زنان بیست سال تعیین شد. قانون نروژ بعداً در طول سلطنت کریستین پنجم ( ۱۶۷۰–۱۶۹۹ ) تغییر کرد. رژیم او قانونی را در نروژ ( ۱۶۸۷ ) صادر کرد که طبق قوانین آن زمان دانمارک، زنان مجرد را به عنوان صغیر تعریف می کرد.
با این حال، در سال ۱۸۴۵، اولین گام برای رهایی زنان با «قانون اکثریت مطلق برای زنان مجرد» برداشته شد، که برای آن سن بلوغ در سن ۲۵ سالگی به رسمیت شناخته شد.
در این نیمه اول قرن، کارخانه های نساجی اولیه ( ۱۸۴۰ ) و کارخانه های تنباکو که برای اشتغال زنان در نظر گرفته شده بود، کار می کردند. آنها همچنین در صنایع غذایی و مشاغلی که نیاز به «دست های کوچک» داشتند، کار می کردند، اما در صنایع سنگین کار نمی کردند.
ادبیاتی که در آن زمان برای زنان عرضه می شد، هنوز بازتابی از نظام ارزشی جامعه بود: فقط جست وجوی شوهر در این رمان ها یافت می شد. از جمله نویسندگان زن در نروژ در این دوره می توان به هانا وینس، ماری وکسلسن و آنا مگدالن تورسن اشاره کرد.
نویسندگانی که پرونده زنان را در دست گرفتند، ادعا کردند که کامیلا کولت الهام بخش آن ها است و بنابراین اولین موج فمینیسم را در نروژ ایجاد کردند.
در سال ۱۸۷۱، گئورگ برندس جنبش پیشرفت مدرن را آغاز کرد: او خواست که ادبیات در خدمت پیشرفت باشد نه دیدگاه های ارتجاعی. در آن زمان بود که نروژ دارای نویسندگانی بود که به «چهار بزرگ» معروف شدند، یعنی هنریک ایبسن، بیورنستیرنه بیورنسون، الکساندر کیلند و یوناس لی. همه برای آرمان زنان صحبت می کنند. کامیلا کولت و آستا هانستین برای دفاع از آرمان تئوری های فمینیستی نوشتند که برابری جدایی ناپذیر یک برنامه بزرگتر برای نویسندگان پیشرفت مدرن بود.