نقش زنان در جهان عرب در طول تاریخ تغییر کرده است، زیرا فرهنگ و جامعه ای که در آن زندگی می کنند، از نظر تاریخی دست خوش تحولات مهمی شده است و همچنین در حال حاضر، وضعیت زنان بین مناطق عرب زبان، جمعیت شهری و روستایی و گروه های سنی آنها بسیار متفاوت است. به طور کلی لبنان تنها کشور عربی است که زنان به حقوق برابر دست پیدا کردند.
... [مشاهده متن کامل]
از جمله عوامل دیگر، این تفاوت ها را می توان به سنت های محلی، فرهنگ و مذهب، وضعیت اجتماعی یا حقوقی زنان، سطح تحصیلات، بهداشت یا خودآگاهی آن ها نسبت داد. از قرن نوزدهم، و به ویژه از طریق استعمار در شمال آفریقا، رنسانس عرب در مصر، لبنان و سوریه و پایان امپراتوری عثمانی، تغییرات اجتماعی و اقتصادی در جهان عرب بسیار سرعت گرفت.
بسیاری از افراد و نویسندگان دربارهٔ وضعیت زنان در عربستان پیش از اسلام بحث کرده اند و نتیجه گیری های آنها با یکدیگر متفاوت بوده است. طبق قانون عرفی قبیله ای موجود در عربستان دقیقاً با زمان ظهور اسلام، زنان به عنوان برده بودند و عملاً هیچ جایگاهی در دنیای عرب ها نداشتند. آن ها توسط پدران و مادران خود به مبلغ مشخصی به زور فروخته می شدند، شوهر می توانست به میل خود زن را مجدد بفروشد و زنان از مالکیت یا ارث حق کمی داشتند یا هیچ حق نداشتند.
از سوی دیگر، نویسندگان دیگر با استناد به کشتن دختران تازه متولد شده، چند همسری نامحدود و سایر موارد موافقت کردند که وضعیت زنان در عربستان قبل از اسلام بسیار اسف بار بوده است. هاتون الفاسی مورخ سعودی ریشه های تاریخی در این وقایع نهفته است و حقوق زنان عرب بسیار قبل تر از این موضوع زیر پا گذاشته می شد، وی با استفاده از شواهدی از پادشاهی Nabataea در عربستان باستان دریافت که زنان عرب در آن دوره شخصیت های حقوقی مستقلی داشتند.
وی اظهار داشت که آن ها بسیاری از حقوق خود را از طریق قوانین اعمال شده توسط یونان و روم باستان قبل از ورود اسلام از دست داده بودند و این محدودیت های یونانی - رومی در اسلام حفظ شده است. ولنتاین م. مقدم وضعیت زنان را از یک مارکسیست تحلیل می کند؛ چارچوب نظری و استدلال می کند که موقعیت زنان بیشتر تحت تأثیر میزان شهرنشینی، صنعتی سازی، پرولتریزاسیون و ترفندهای سیاسی مدیران دولتی است تا فرهنگ یا خصوصیات ذاتی دین همچون دین اسلام، مقدم افزود که اسلام نسبت به سایر مذاهب جهان خصوصاً مسیحیت و یهودیت پدرسالاری بیشترین پدر سالاری را دارد.






... [مشاهده متن کامل]
از جمله عوامل دیگر، این تفاوت ها را می توان به سنت های محلی، فرهنگ و مذهب، وضعیت اجتماعی یا حقوقی زنان، سطح تحصیلات، بهداشت یا خودآگاهی آن ها نسبت داد. از قرن نوزدهم، و به ویژه از طریق استعمار در شمال آفریقا، رنسانس عرب در مصر، لبنان و سوریه و پایان امپراتوری عثمانی، تغییرات اجتماعی و اقتصادی در جهان عرب بسیار سرعت گرفت.
بسیاری از افراد و نویسندگان دربارهٔ وضعیت زنان در عربستان پیش از اسلام بحث کرده اند و نتیجه گیری های آنها با یکدیگر متفاوت بوده است. طبق قانون عرفی قبیله ای موجود در عربستان دقیقاً با زمان ظهور اسلام، زنان به عنوان برده بودند و عملاً هیچ جایگاهی در دنیای عرب ها نداشتند. آن ها توسط پدران و مادران خود به مبلغ مشخصی به زور فروخته می شدند، شوهر می توانست به میل خود زن را مجدد بفروشد و زنان از مالکیت یا ارث حق کمی داشتند یا هیچ حق نداشتند.
از سوی دیگر، نویسندگان دیگر با استناد به کشتن دختران تازه متولد شده، چند همسری نامحدود و سایر موارد موافقت کردند که وضعیت زنان در عربستان قبل از اسلام بسیار اسف بار بوده است. هاتون الفاسی مورخ سعودی ریشه های تاریخی در این وقایع نهفته است و حقوق زنان عرب بسیار قبل تر از این موضوع زیر پا گذاشته می شد، وی با استفاده از شواهدی از پادشاهی Nabataea در عربستان باستان دریافت که زنان عرب در آن دوره شخصیت های حقوقی مستقلی داشتند.
وی اظهار داشت که آن ها بسیاری از حقوق خود را از طریق قوانین اعمال شده توسط یونان و روم باستان قبل از ورود اسلام از دست داده بودند و این محدودیت های یونانی - رومی در اسلام حفظ شده است. ولنتاین م. مقدم وضعیت زنان را از یک مارکسیست تحلیل می کند؛ چارچوب نظری و استدلال می کند که موقعیت زنان بیشتر تحت تأثیر میزان شهرنشینی، صنعتی سازی، پرولتریزاسیون و ترفندهای سیاسی مدیران دولتی است تا فرهنگ یا خصوصیات ذاتی دین همچون دین اسلام، مقدم افزود که اسلام نسبت به سایر مذاهب جهان خصوصاً مسیحیت و یهودیت پدرسالاری بیشترین پدر سالاری را دارد.





