زناری

لغت نامه دهخدا

زناری. [ ] ( اِ ) زیاری. گویا یکی از اجزاء ساز اسب است یا زینتی است اسب را :
خواهد ز من زناری و از حلقه لجام
تا گوشه زناری زنار پالهنگ ؟
سوزنی ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

دانشنامه عمومی

پیشنهاد کاربران

بپرس