دیکشنری
مترجم
بپرس
زن عمو
/zan~amu/
معنی انگلیسی
:
wife of one's paternal uncle
,
aunt
,
auntie
,
wife of ones paternal uncle
دنبال کنید
مترادف ها
aunt
(اسم)
عمه، خاله، زن دایی، زن عمو
فارسی به عربی
عمة
پیشنهاد کاربران
زن عمو درست
یا
زنمو
Auntie
معنی زن عمو آذر
aunt Azar
زنمو آذر
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها