زن باره

/zanbAre/

مترادف زن باره: زن باز، زن پرست، زن دوست

فرهنگ فارسی

( صفت ) مردی که زن را بسیار دوست دارد. زن باز .

فرهنگ معین

(زَ رِ ) (ص مر. ) زن باز، مردی که آمیزش با زنان را بسیار دوست دارد.

فرهنگ عمید

مردی که زنان را دوست دارد، زن دوست، زن باز.

فرهنگستان زبان و ادب

{satyriasic} [روان شناسی] مرد دچار زن بارگی

پیشنهاد کاربران

pants man ( n. )
( Aus. ) a womanizer
womanizer
مردی که جنده هست، مرد جنده باز، مرد فاحشه، زنباز، ناپاکدامن، مردی که عفت ندارد و به همسر یا زن خود وفادار و پایبند نیست، مرد خانمباز، مرد بی بند و بار، مرد هرزه، مرد هرجایی، مردی که برای رابطه جنسی دنبال
...
[مشاهده متن کامل]
هر زنی می افتد، مرد چندزنه، مرد صیغه باز، مردی که صیغه دارد، مردی که معشوقه دارد، مردناپاک، مردی که مدام با زنان مختلف هست فقط به منظور رابطه جنسی، مردی نامحترم که زنها را فقط به دید جنسی می بیند و نه برای آنها نه خودش احترام و عزت نفس ندارد، مرد فاحشه مغز، مرد بی آبرو، مرد بی حیا، مرد معتاد جنسی، مرد بیمار جنسی، مردی که جنون جنسی دارد، مردی که برای رابطه جنسی مزاحم زنان می شود، مرد بی خواهر و مادر، مرد بی ناموس، مرد بی شرف ( از نظر جنسی ) .

فاحشه مذکر. زن باز. مرد بی بند و بار ( از نظر روابط جنسی ) . مردی که در رابطه یا ازدواج خود عفت ندارد و وفادار نیست و با چندین زن در یک زمان رابطه دارد. مرد غیرپاکدامن. مرد خائن در رابطه. مرد معشوقه دار. مرد چند زنه. مرد بی حیا در رابطه.
بوکان
بدشلوار ؛ شهوت ران. شهوت پرست. زنباره. ( یادداشت مؤلف ) .
مردی که بخاطر آمیزش با زنان بخصصوص زیبا و جوان، چاکر و نوکر آنهاست و هر کاری میکند حتی حق رو ناحق کردن. . . مثل نوعی پر خوری و عشق بیش از حد به خوردن غذاهای چرب و حتی مضر . . . این صفت بیشتر بر اساس فرهنگ
...
[مشاهده متن کامل]
و باوری شکل میگیره که بیش از حد به زن تقدس و بزرگی میده و دقیقا نقاطی سیاه از دل آن بوجود میاد مانند زن بارگی

زن باره. مردی را گویند که به زن بارگی مشهور است. خانم باز. دُن ژوان.

بپرس