زمینه سازی

/zaminesAzi/

مترادف زمینه سازی: تمهیدمقدمه، مقدمه چینی

معنی انگلیسی:
planning, laying plots, intrigue, machination

فرهنگستان زبان و ادب

{grounding} [زبان شناسی] در مطالعات گفتمانی و کاربردشناختی، سازوکارهایی که گوینده یا نویسنده با استفاده از آن پیام اصلی و حوادث جانبی آن را بیان می کند

مترادف ها

plat (اسم)
قطعه، نقشه کشی، جلگه، نقشه، بافتن گیسو، زمینه سازی، قطعه زمین کوچک

پیشنهاد کاربران

باعث کاری شدن ، علت سازی
lay the groundwork for
مقدمه چینی . . . . .
مقدمه چینی
مقدمه چینی : برای بیان مطلبی مقدمه ای ذکر کردن .

بپرس