بطور کلی در باور اسطوره ها ، آسمان را به سبب بارندگی و غرند گی و توفند گی نماد مرد ( = شوهر ) دانسته اند و زمین را به سبب زایندگی و شکیبایی و آرامش و فروتنی نماد زن. مولانا با توجه به این تمثیل، در غزل زیبایی می سراید که:
... [مشاهده متن کامل]
زمین چون زن، فلک چون شو خورد فرزند چون گربه . . .
مراد از این تشبیه که او را به حیرت واداشته، مرگ است که می گوید آسمان و زمین ما را می زایند و سپس می میرانند و در خود دفن می کنند چونان گربه که پس از زایش حتما ً باید یکی از فرزندان خود را بخورد. وی در این غزل حیرانی خود را از دستگاه آفرینش با تکرار دو بار کلمه ی ( نمی دانم، نمی دانم ) بیان کرده که طنین این واگویه، روح حیرت را در شعر بیدار می کند :
زمین چون زن ، فلک چون شو ، خورد فرزند چون گربه
من این زن را و این شو را نمی دانم، نمی دانم؟
... [مشاهده متن کامل]
زمین چون زن، فلک چون شو خورد فرزند چون گربه . . .
مراد از این تشبیه که او را به حیرت واداشته، مرگ است که می گوید آسمان و زمین ما را می زایند و سپس می میرانند و در خود دفن می کنند چونان گربه که پس از زایش حتما ً باید یکی از فرزندان خود را بخورد. وی در این غزل حیرانی خود را از دستگاه آفرینش با تکرار دو بار کلمه ی ( نمی دانم، نمی دانم ) بیان کرده که طنین این واگویه، روح حیرت را در شعر بیدار می کند :
زمین چون زن ، فلک چون شو ، خورد فرزند چون گربه
من این زن را و این شو را نمی دانم، نمی دانم؟