زمین دریدن. [ زَ دَ دَ ] ( مص مرکب ) شکافتن زمین : سرایت می کند در بی گناهان خشم جباران زمین را می درد شری که خشم آلود می گردد.صائب ( از آنندراج ).دجله گریه زمین میدرد و می گذردگرد راهست اگر نیل وگر جیحونست.ظهوری ( ایضاً ).