زمکی

لغت نامه دهخدا

زمکی. [ زِم ِک ْ کا ] ( ع اِ ) دمغزه جانور پرنده یا تمامی دم آن یا بن دم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). در شرح نصاب بمعنی دم مرغ و در شرحی بمعنی بیخ دم طائر نوشته و در منتخب محل روئیدن دم مرغ. ( آنندراج ). زِمِجّی ̍. رجوع به همین کلمه و زِمِک شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس