زموخ

لغت نامه دهخدا

زموخ. [ زَ ] ( ع ص )عقبة زموخ ؛ عقبه دور و دراز و سخت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به زمخ شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس