زمو
لغت نامه دهخدا
زمو. [ زُ ] ( اِ ) سقف خانه باشد که آنرا از چوب و علف و گل پوشیده باشد و آن را به عربی غَمی ̍ خوانند. ( برهان ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || خاکی که در روی سقف خانه می ریزند. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. سقفی که با چوب و گل ساخته شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید