زمزوم. [ زُ ] ( ع ص ، اِ ) زمزوم الابل ؛ شتران برگزیده یا صد مهار از آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). شتران برگزیده. یا صد شتر برگزیده. ( ناظم الاطباء ). || زمزوم القوم ؛ بدترین آنها.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بدترین آن طایفه. ( ناظم الاطباء ). شر آنها و گفته اند سر آنها، با سین مهمله یعنی خلاصه و خیار ( برگزیده ) آنها. ( از اقرب الموارد ).