زمترا

لغت نامه دهخدا

زمترا. [ زَ م َ ] ( اِ ) به لغت زند و پازند بمعنی تمسخرو ریشخند باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) تمسخر ریشخند : [[ گر گشاید به عیب دیده کاژ چه زمترا زند برین هر ژاژ ]] ( سنائی غزنوی کارنامه بلخ ص ۳۶۳ ۳۳۸ ) توضیح : بر خلاف قول مولف برهان این لغت از زند و پازند ( به اصطلاح وی غالبا بر هزوارش اطلاق گردد ) نیست .

فرهنگ معین

(زَ مَ ) (اِ. ) تمسخر.

فرهنگ عمید

ریشخند: گر گشاید به عیب دیدۀ کاژ / چه زمترا زند بر این هر ژاژ (سنائی: معین: زمترا ).

پیشنهاد کاربران

زَمَترا: واژه فارسی که از اوستا گرفته شده و خود واژه به گونه هُزوارِش در پهلوی آمده است!
زَم: کوتاه شده واژه اوستایی زَهم ( zahm: زخم ) -
زخم، آسیب، صدمه، گزند، خسارت، زیان -
آزار و اذیت، رنج و محنت، سختی و گرفتاری، درد و بیماری
...
[مشاهده متن کامل]

.
ترا: این واژه تُرا ( تو را ) و برای آهنگین کردن واژه ضمه ( ُ ) خوانده نمی شود
.
معنی: ریشخند ( پهلوی: riyahrīh ) ، مسخره و سوژه ( فرانسوی ) کردن، لاغیدن، گرفتن، دست انداختن، ایسگا کردن! -
دست به سر کردن، کاشتن، مَچَل کردن، سَرِ کار گذاشتن ( سَرِ کاری ) ، اُسگُل و شاسگول کردن -
کلمات نیش دار، بد و بیراه گفتن، تیکه و متلک انداختن، لیچار، بار کردن، زخم زبون زدن!

بپرس