[ویکی فقه] در این مقاله به بررسی شرایط و زمان تحقق اقرار می پردازیم
آیا نفوذ و اعتبار اقرار، منوط به این است که تسلط مقر در زمان اقرار فعلیت داشته باشد و یا صرف اینکه او در زمان انجام عمل موضوع اقرار، اختیار آن را داشته است برای نفوذ اقرار کافی است؟ به عنوان مثال، آیا نفوذ اقرار وکیل مشروط بدان است که در زمان وکالت صورت گیرد یا اینکه اگر وکیل پس از استعفا یا عزل از وکالت نیز نسبت به اعمال گذشته اقرار کند معتبر خواهد بود؟ همچنین اگر ولی دختری پس از بلوغ و کبر سن وی، اقرار به تزویج دختر در زمان طفولیت بنماید چنین اقراری نافذ خواهد بود؟ پاسخ مساله را از دو راه می توان جستجو کرد. یکی از راه تفسیر لفظی قاعده و دیگری از طریق مراجعه به آرای فقها.
طریق تفسیر لفظی
طریق تفسیر لفظی چنان که گفته شد این قاعده به صورت یک جمله شرطیه بیان شده است. اصولا جمله شرطیه در صورت فقدان قرینه مخالف، دلالت بر آن دارد که شرط، علت جزا است هم در اصل حدوث و تحقق آن و هم در استمرار و بقای آن. یعنی نه تنها اصل حدوث جزا منوط به تحقق شرط است بلکه بقای آن نیز بستگی به بقای شرط دارد. در قاعده مورد بحث علت تسلط مقر بر اقرار و نفوذ و اعتبار آن، تسلط او بر انجام عمل موضوع اقرار است. بنا به دلالت جمله شرطیه این علیت هم در مرحله حدوث اختیار و تسلط بر اقرار وجود دارد و هم در مرحله استمرار و بقای آن. بنابراین اقرار در صورتی معتبر شناخته می شود که اقرارکننده در زمان اقرار دارای سلطه فعلی بر انجام عمل مقر به باشد.
طریق مراجعه به آرای فقها
...
آیا نفوذ و اعتبار اقرار، منوط به این است که تسلط مقر در زمان اقرار فعلیت داشته باشد و یا صرف اینکه او در زمان انجام عمل موضوع اقرار، اختیار آن را داشته است برای نفوذ اقرار کافی است؟ به عنوان مثال، آیا نفوذ اقرار وکیل مشروط بدان است که در زمان وکالت صورت گیرد یا اینکه اگر وکیل پس از استعفا یا عزل از وکالت نیز نسبت به اعمال گذشته اقرار کند معتبر خواهد بود؟ همچنین اگر ولی دختری پس از بلوغ و کبر سن وی، اقرار به تزویج دختر در زمان طفولیت بنماید چنین اقراری نافذ خواهد بود؟ پاسخ مساله را از دو راه می توان جستجو کرد. یکی از راه تفسیر لفظی قاعده و دیگری از طریق مراجعه به آرای فقها.
طریق تفسیر لفظی
طریق تفسیر لفظی چنان که گفته شد این قاعده به صورت یک جمله شرطیه بیان شده است. اصولا جمله شرطیه در صورت فقدان قرینه مخالف، دلالت بر آن دارد که شرط، علت جزا است هم در اصل حدوث و تحقق آن و هم در استمرار و بقای آن. یعنی نه تنها اصل حدوث جزا منوط به تحقق شرط است بلکه بقای آن نیز بستگی به بقای شرط دارد. در قاعده مورد بحث علت تسلط مقر بر اقرار و نفوذ و اعتبار آن، تسلط او بر انجام عمل موضوع اقرار است. بنا به دلالت جمله شرطیه این علیت هم در مرحله حدوث اختیار و تسلط بر اقرار وجود دارد و هم در مرحله استمرار و بقای آن. بنابراین اقرار در صورتی معتبر شناخته می شود که اقرارکننده در زمان اقرار دارای سلطه فعلی بر انجام عمل مقر به باشد.
طریق مراجعه به آرای فقها
...
wikifeqh: زمان_وقوع_اقرار