زمان بندی کردن


معنی انگلیسی:
phase, schedule, spread, time

مترادف ها

schedule (فعل)
زمان بندی کردن، در برنامه گذاردن، برنامه ریزی کردن، صورت یا فهرستی ضمیمه کردن

فارسی به عربی

جدول

پیشنهاد کاربران

بپرس