زماروغ

لغت نامه دهخدا

زماروغ. [ زَ / زُ ] ( اِ ) رستنیی باشد که از زمینهای نمناک و متعفن و دیوارهای حمام و زیرهای خم آب و امثال آن روید به اندام چتر و عوام آنرا کلاه قاضی و چتر مار گویند. ( برهان ). به وزن و معنی سماروغ. ( فرهنگ رشیدی ) ( از شرفنامه منیری ). سماروغ و قارچ. ( ناظم الاطباء ). رستنیی باشد که از زمینهای عفن و ته خم و امثال آن بروید و آن را سماروغ نیز گویند و شکل آن شبیه چتر بود. ( از فرهنگ جهانگیری ). رستنیی باشد که اززمینهای نمناک و زیرخم بروید و ترکیب چتر کوچک [ دهد ] بعضی آن را چتر مار گویند و عوام آن را کلاه قاضی گویند و سماروغ نیز به همین معنی است و تبدیل زاء وسین است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). || ابوحفص سغدی که از متقدمین صاحبان فرهنگ است بمعنی خاک شور آورده و این بیت عنصری را مؤید کرده :
کجا من چشم دارم از سخایت
گل و لاله نروید از سماروغ.
( انجمن آرا ) ( آنندراج ).
رجوع به سماروغ شود.

فرهنگ عمید

= قارچ

پیشنهاد کاربران

بپرس