زلول
لغت نامه دهخدا
زلول. [ زَ ] ( ع ص ، اِ ) آب خوش شیرین.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زلیل. آب زلال. ( از اقرب الموارد ). آب خوشگوار و صاف و شیرین. ( ناظم الاطباء ).
زلول. [ زَ ]( اِخ ) شهری است به مغرب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شهری است در شرق ازیلی به مغرب. ( از معجم البلدان ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید