زلف از عارض کشیدن ؛ زلف به انگشت کشیدن. ( آنندراج ) . روی را از زیر موی بیرون آوردن. روی را نمایاندن :
سخن ز صورت چین می گذشت در مجلس
کشید زلف ز عارض که نقش چین این است.
بابافغانی ( از آنندراج ) .
سخن ز صورت چین می گذشت در مجلس
کشید زلف ز عارض که نقش چین این است.
بابافغانی ( از آنندراج ) .