زلزال افکندن

پیشنهاد کاربران

زلزال افکندن ؛ لرزه افکندن. لرزاندن. سخت جنباندن. حرکت شدید دادن :
حسام او به جهان اندر افکند فریاد
نهیب او به زمین اندر افکند زلزال.
فرخی.
بگاه حمله به چرخ اندر افکند آشوب
بوقت پویه به خاک اندر افکند زلزال.
...
[مشاهده متن کامل]

امیرمعزی ( از آنندراج ) .
گرز او در قلعه البرز زلزال افکند
چتر او در قبه افلاک نقصان آورد.
خاقانی.

بپرس