شفیع باش بر شه مرا بدین زلت
چو مصطفی بر دادار بر روشنان را.
دقیقی ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
از آب گنگ چه گویم که چند فرسنگ است به سومنات بدانجایگاه زلت و شر.
فرخی.
نه وقت زلت بر من به دل گرفتی خشم نه وقت خشم زمن بازداشتی احسان.
فرخی.
نیست از شاهان گیتی اندر این گیتی چو اووقت خدمت حق شناس و وقت زلت بردبار.
فرخی.
اگر زلت نبودی کهتران راعفو کردن نبودی مهتران را.
( ویس و رامین ).
امیر گفت : چه سخت است که شما می گویید اگر به آخر عمر چنین یک جفا واجب داشت و اندر این او را غرضی بود، بدان هزار مصلحت بباید نگریست که از آن ما نگهداشت و بسیار زلت به افراط درگذاشته است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 26 ). و با هر یکی از این دو تن ( دارا، فور ) او را ( اسکندر را ) زلتی بوده دانند سخت زشت و بزرگ زلت او با دارا آن بود... و اما زلت با فور آن بودکه چون جنگ... ( تاریخ بیهقی چ غنی ص 97 ). گفت یارب این که باشد، ندا آمد که این از فرزندان تست... و نام او داود است او را زلتی ظاهر شود. ( قصص الانبیاء ص 27 ).وآنکه همی گوید من زاهدم
جهل خود او را بترین زلت است.
ناصرخسرو.
از بس خطا و زلت ناخوبها که کردی در چنگل عقابی در کام اژدهائی.
ناصرخسرو.
بی زلت و بی گناه محبوسم بی علت و بی سبب گرفتارم.
مسعودسعد.
هیچکس از سهو و زلت معصوم نتواند بود. ( کلیله و دمنه ). شیر در ایثار او افراط کرده و به زلت سست رائی منسوب گشته. ( کلیله و دمنه ). به امیر ناصرالدین همچنان نامه فرستاد و درِ عذر کوفت و در اظهار برائت ساحت خویش از زلت این حرکت و... اطناب تمام کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 146 ). پس به علتی و سبب زلتی او رابگرفتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 386 ). نخواست که صنیعه ای که در باب او فرموده بود، به یک زلت باطل کند. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 386 ). رای زلت بخشای سعادت بخش بر ایشان ترحم فرمود. ( جهانگشای جوینی ).بیشتر بخوانید ...