زلالی هروی.[ زُ ی ِ هََ / هَِ رَ ] ( اِخ ) ( مولانا... ) از هری است و چون سرچشمه شعراء چون آب زلال صاف است ، زلالی تخلص نموده و پدر او مردی درویش و بیخویش و نیکوکیش بود. مولانا نیز نظر به او می نمود و این مطلع از اوست :
لیلی عذاری می رسد دامان کشان در خون من
دیگر ندانم چون شود حال دل مجنون من.( از مجالس النفائس چ حکمت ص 243 ).