زقی
لغت نامه دهخدا
زقی. [ زِق ْ قی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به زِق . منسوب به خیک.
- استسقای زقی ؛ بیماری باشدکه شکم بیاماسد و ناف بیرون جهد و چون بیمار حرکت کند آواز غلغل آب شنیده شود. و این جز استسقای طبلی باشد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید