لغت نامه دهخدا
زق زق. [ زِ زِ ] ( اِ صوت ) آواز زاری بریده بریده کودک. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).، زقزق. [ زِ زِ ] ( ع اِ ) نوعی از مورچه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). رجوع به زقزاق شود.
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
ز ِق ز ِق : [عامیانه، اصطلاح] گریه ی بریده بریده ی بچه.
زق زق /zegh zegh/در گویش شهرستان بهاباد زق زق نگاه کردن یعنی خیره خیره نگاه کردن، زل زدن زیاد.
زق زق = Pulsating or Throbbing
زق زق توصیف احساس، درد یا آزردگی است که به طور ضربی یا ضربدار با ریتم قطع و وصل، و تکرار شود، بسان گریه بریده بریده نوزاد.
زق زق توصیف احساس، درد یا آزردگی است که به طور ضربی یا ضربدار با ریتم قطع و وصل، و تکرار شود، بسان گریه بریده بریده نوزاد.